جدول جو
جدول جو

معنی ابن ملجم - جستجوی لغت در جدول جو

ابن ملجم
(اِ نُ مُ جَ)
عبدالرحمن بن ملجم مرادی حمیری تجوبی. او از خوارج و متعصب در طریقت خویش بود. و با برک بن عبدالله تمیحی و عمرو بن بکر سعدی در خانه کعبه سوگند یاد کردند که در روزی معین امیرالمؤمنین علی علیه السلام و معاویه بن ابی سفیان و عمرو بن العاص را بقتل رسانند و بگمان خویش از آن رفع اختلاف مسلمانان میخواستند عبدالرحمن در نوزدهم رمضان سال چهل از هجرت هنگام نماز صبح بمقصودخویش نائل آمد و آن دو بر معاویه و عمرو دست نیافتند. پس از وفات امیرالمؤمنین علی علیه السلام وی را بقصاص بکشتند و او را مسلمانان لقب اشقی الاشقیا دهند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ ؟)
شاگرد بطولس و یکی از صنّاع آلات فلکی است. (ابن الندیم)
لغت نامه دهخدا
(اِنُ ؟)
خر. حمار. خر اولاغ. (المزهر)
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جِ جِ)
کنیت ابوبکر محمد بن زکریای رازی، طبیب متوفی 311 ه. ق. (تاج العروس). و این کنیت برای محمد زکریا در جای دیگر دیده نشد
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مُ قَسْ سِ)
ابوبکر محمد بن الحسن بن مقسم بن یعقوب عطار. یکی از قراء مدینه السلام. عالم به لغت و شعر و از ثعلب و ابومسلم گچی سماع داشته. وفات او به سال 362 هجری قمری است. از اوست: کتاب الانوار در علم قرآن. کتاب المدخل الی علم الشعر. کتاب احتجاج القرأات. کتاب فی النحو. کتاب المقصور و الممدود. کتاب المذکر و المؤنث. کتاب مجالس ثعلب. (از ابن الندیم). و برای نام سایر کتب او رجوع به فهرست ابن الندیم و روضات شود. و صاحب روضات گوید او از ابی مسلم کجی و ثعلب روایت دارد و مولداو به سال 265 و وفات وی در 355 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مُ عَلْ لِ)
ابوالغنایم محمد بن علی بن فارس واسطی هرثی، ملقب به نجم الدین. شاعر عرب. اشعار او بلطف و رقت معروف است و بیشتر در عشق و غزل می سروده و چون غالباً اندوهناک و حزین است در مجالس سماع صوفیه خوانده میشد و وعاظ به آن استشهاد میکردند. او با ابن تعاویذی معاصر است. ابن معلم در هرث، ده فرسخی واسط، مسقطالرأس خویش، به سال 592 ه. ق. درگذشته است. مولد او در سنۀ 501 بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مُ عَظْ ظَ)
احمد بن محمد بن معظم، از مردم ری. او راست: کتاب مقامات اثناعشریه که در 730 ه. ق. از تألیف آن فراغت یافته است و این کتاب در پاریس به طبع رسیده
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مِ جَ /مُ جِ)
ابوعثمان. از خنیاگران مشهور اوائل اسلام. اصلاً زنجی بود و در حجاز میزیست. بعض آهنگهای فارسی و رومی را با اشعار عرب تطبیق کرد و چندین بار به شام رفت و با عبدالله بن مروان خلطه و آمیزش داشت
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مَ یَ)
ابوعبدالله شریف محمد بن محمد بن احمد ملیتی تلمسانی. در اوائل قرن یازدهم هجری در تلمسان میزیست. او راست: البستان فی ذکر الاولیاء و العلماء بتلمسان در شرح حال 178 تن از بزرگان آن دیار و در سال 1011 ه. ق. از تصنیف آن فراغت یافته است و آن مرتب بحروف است و در سال 1019 در تلمسان به طبع رسیده و نیز به زبان فرانسه ترجمه و به سال 1910 میلادی طبع شده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ جَ)
ابوعبدالله محمد بن یزید ماجۀ قزوینی ربعی بالولاء. از کبار ائمۀ محدثین، صاحب یکی از صحاح سته و آن کتاب به نام سنن ابن ماجه معروف است. مولد او به سال 209 ه. ق. در قزوین. او بغداد و بصره و کوفه و شام و مکه و مصر و ری را سیاحت کرد و از مشاهیر محدثین عصر حدیث شنود. وی را در تفسیر و تاریخ یدی طولی بود و علاوه بر سنن، او را تفسیری است و نیز کتابی در تاریخ در نهایت نفاست و نیز تاریخ قزوین. وفات او در سال 273 بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُمَ ثَ)
کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی. یکی از فضلای علما و متکلمین ماهر. وفات او به سال 679 هجری قمری ابن طاوس سید عبدالکریم بن احمد و نیز مفیدالدین بن جهم از او روایت کنند. و خواجۀ طوسی علیه الرحمه او را به تبحر در حکمت و کلام می ستاید و شریف جرجانی بجلالت قدر او معترف است و صدرالدین محمد شیرازی حکیم مشهور در حاشیۀ تجرید از او بسیار نقل کند وشرح نهج البلاغه که در چند مجلد به نام خواجه عطاملک جوینی کرده است از تبرز او در تمام فنون اسلامی و ادبی و حکمی و اسرار عرفانی حکایت می کند. او در بادی عمردر بحرین بود و منزوی و معتزل میزیست تا آنگاه که علمای حله و عراق در نامه ای که بدو نوشتند از اعتزال و انزوای او گله کردند و او در جواب این نامه سفری به عراق و پس از زیارت عتبات ائمۀ معصومین علمای عراق را دیدار کرد. علاوه بر شرح نهج البلاغۀ سابق الذکر که به نام شرح کبیر معروف است دو شرح دیگر یکی متوسط و دیگری صغیر دارد. و کتاب اشارات تألیف استاد خویش علی بن سلیمان بحرانی را نیز شرح کرده است. و کتاب دیگر او قواعد المرام در علم کلام است که در 676 بپایان رسانیده و کتاب معراج سماوی و رساله ای در وحی و الهام و کتابی به نام البحر الخضم و شرح الماءه کلمه و کتاب النجاه فی القیامه فی تحقیق الامامه و کتاب استقصاء النظر فی امامه الائمه الاثنی عشر. قبر او در بلاد بحرین در قریه ای موسوم به حلتا یکی از قراء ثلاثۀ ماحوز است. و بعضی مدفن او را در نواحی عراق گفته اند
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ مِ)
ماه نو. (منتهی الارب) ، بخشیدن کسی را بنا یا چیزی که بدان بنا کند
لغت نامه دهخدا
ابن ملجم. وی از جمله بزرگانی است که در جنگ جمل راضی به صلح نشدند. (از حبیب السیر چ 2 خیام ج 1 ص 529)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ابن ملک
تصویر ابن ملک
شاهزاد
فرهنگ لغت هوشیار